دانلود رمان فرشته ناپاک از مریم طاهری

دانلود رمان فرشته ناپاک از مریم طاهری رایگان pdf بدون سانسور

دانلود رمان فرشته ناپاک از مریم طاهری با فرمت‌ های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

موضوع رمان :

فکر نمی کردم یه روز توی این وضعیت ببینمت… – آره.. آره.. درسته که من اون فرشته ی پاک نبودم… درسته که من اون الهه ای که دنبالش بودی نبودم… اما دوستت دارم لعنتی… هم تورو… و هم آترا رو… فریاد کشیدم:– دیگه اسم اونو نیار.. می فهمی ؟ نمی خوام اسم اونو از زبون تو بشنوم …! + خدآیا …من مَردم … می دونم … اما …گاهی مثل دختر بچه ی چهار ساله ای که عروسک ِ مو طلایی اش رو گم کرده ، می خوام بزنم زیر گریه و هق هق کنم…

خلاصه رمان فرشته ناپاک

صندلی صدفی رنگ اتاقم رو کمی جلو کشیدم و اروم روش نشستم… عطر ۲۱۲ ام رو ک هر مردی رو جذب خودش می کردو برداشتم و دور تا دور گردنم و روی بالاتنمو مچ دستم زدم… بیگودی موهام رو باز کردم… بامهارت خط چشمی دورچشمای گربه ایم کشیدم و مژهامو فرکردمو ریمل زدم رز حجم دهنده روی لبام کشیدم و یخورده رژگونه مسی زدم و سایه چشم مشکیمم زدم که چشمام از همیشه وحشی ترو خمارترشد… به لباس مشکی که خدمتکار روی تخت گذاشته بود نگاهی انداختم…

لباس رو برداشتم و تنم کردم جلوی آینه ایستادم لبخندی از رضایت روی لبام ظاهر شد… لباسم یه لباس چرمی مشکی که پشتش تور داشت و جلوش بند های ضبدری می خورد و از زیر سینه تا ناف ادامه داشت و بالباس مشکی جذبی ست بود… از همین الان داشتم اتفاقاتی ک می خواست برام اتفاق بیوفته رو تو ذهنم تجسم کنم… مانتو بلند و نخی تنم کردم و روسری رو به حالت نمایشی روی سرم گذاشتم … باصدای بوق ماشین سریع کیف دستیمو برداشتم و ازخونه زدم بیرون….

وارد خونه که شدیم روی مبل نشستم… ولی مانتوم رو در نیاوردم چون زیرش اون لباس تنم بود … یه لیوان شربت البالو گذاشت جلوم … ذره ذره مایه خنکش رو می خوردم… که ارشام گفت: می خوای اتاقمو نشونت بدم… _چرا که نه! بلند شد و منم پشت سرش راه افتادم … پشت سرش رفتم توی اتاق … روی تخت نشستم مانتومو در اوردم و روی پام انداختم… لبخندی زدم: اتاق قشنگی داری +ممنون. خندیدمو ساکت نگاهش کردم …

دانلود رمان فرشته ناپاک از مریم طاهری رایگان pdf بدون سانسور